اتحاد نامقدس در جبهه مشترک خیر علیه شر

Hamoon Soleimani
3 min readSep 21, 2023

--

“کسی که با هیولاها میجنگد باید به این فکر کند که خودش هیولا نشود. اگر به مدت طولانی به پرتگاه خیره شوید، پرتگاه نیز به شما می نگرد.”
- Friedrich Nietzsche, from “Beyond Good and Evil”

آیا اهداف عدالتخواهانه آرمان‌شهری توجیه‌پذیر پیمان با شر و استفاده از روش های شیطانی میشود؟ تاریخ چه میگوید؟ اسب تروآ شر چگونه با ظاهر عدالت‌خواهانه به قلعه راه پیدا میکند؟

هنگامی که مرزهای اخلاقی مات و کدر است، آرمان‌گرایان دنیای سیاست با قربانی کردن اصول اولیه خویش برای پیشبرد برنامه ریشه کنی بورژوایی خود و با پیمان با شیطان، از رقص قدرت ماکیاولیستی خود لذت می‌برند.

تاریخ را مرور کنیم. کمونیست‌هایی که خود را مبارزان با فاشیسم می‌دانستند چگونه منجر به تقویت آنان شدند؟
حزب کمونیست آلمان، KPD در ابتدا با رژیم نازی مخالفت کرد، اما در سال 1931، حزب استراتژی جدیدی به نام «جبهه متحد» را اتخاذ کرد. هدف جبهه متحد این بود که همه احزاب طبقه کارگر از جمله نازی‌ها را علیه بورژوازی آلمان متحد کند. این استراتژی ناموفق بود و به نازی‌ها اجازه داد قدرت را به دست آورند و در نهایت KPD را درهم بشکنند.
حزب کمونیستی ایتالیا در سال 1921 تاسیس شد. در سال 1924، PCI در یک دولت ائتلافی در کنار رژیم فاشیست ایتالیا شرکت کرد. در سال 1934، حزب کمونیستی ایتالیا حتی در پارلمان ایتالیا به دولت موسولینی رای مثبت داد و در مشروعیت بخشیدن به فاشیسم مقصر بود.
حزب کمونیست فرانسه (PCF) در طول جنگ جهانی دوم با رژیم ویشی همکاری کرد ولی در نهایت به رژیم ویشی اجازه داد تا با نازی‌ها همکاری کند و صدها هزار یهودی را به اردوگاه های کار اجباری تبعید کند.

در سال 1939، اتحاد جماهیر شوروی و آلمان نازی پیمان مولوتوف-ریبنتروپ را امضا کردند، یک پیمان عدم تجاوز که لهستان را بین دو کشور تقسیم کرد. این پیمان همچنین راه را برای تهاجم شوروی به فنلاند و کشورهای بالتیک هموار کرد.
در راه رسیدن به قدرت، اخلاق به یادگاری صرف تبدیل می شود چرا که گرسنگی آن‌ها برای نابودی بورژوایی هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد. آنها سایه‌ها را می‌پذیرند، اصول را کنار می‌گذارند و هرج و مرج را آزاد می‌سازند. (البته پس از قدرت گیری نیز بسیاری از رژیم‌های کمونیستی برای تحکیم آن، خود مرتکب جنایات شده‌اند.)

این اتحاد نامقدس بر اساس تفرقه رشد می‌کند و نفرت را دامن می‌زند. با “تفکرات گروهی”، آنها ذهنیت «ما در برابر آنها» را تداوم می‌بخشند، و هر کسی را که جرأت دارد عقاید آنها را زیر سوال ببرد یا به چالش بکشد، شیطانی جلوه می‌دهند. آنها با کاشتن بذر خصومت و اختلاف، جامعه را بیشتر دوقطبی می‌کنند و از هرگونه گفتگو یا پیشرفت معناداری جلوگیری می‌کنند. مبارزان سواستفاده‌گر، افراد آسیب‌پذیر را شکار می‌کنند و از ترس و ناامیدی آنها برای جذب آنها در صفوف خود سوء استفاده می‌کنند. آنها وعده های دروغین دنیایی بهتر را ارائه می‌دهند و فقط از این افراد به عنوان پیاده‌نظام در بازی های قدرت خود استفاده می‌کنند.

اغلب کمونیست‌ها عشق پنهانی به اقتدارگرایی دارند، از Central planning تا برپایی نظام تک حزبی. آنها ممکن است لباس «حفاظت از حاشیه نشینان» یا «مبارزه با ظلم» بپوشانند، اما در واقعیت، آنها به دنبال خاموش کردن هر صدای مخالف و اعمال ایدئولوژی های سفت و سخت خود بر توده‌ها هستند.

همنوایی بخشی از چپ شورایی با اتنوفاشیست‌هایی که در شیپور دولت-ملتی دیگری می‌نوازند و اساسا ناسیونالیسمی مخرب است، نوع دیگری از همان اتحاد نامقدس است. ایران در سال 57 هم از چنین اتحاد های شوم ضربه خورده بود.
حاصل تقدم خیر نامطلق خودشان (اسمش را هر چه بگذارید) بر آزادی فردی (خیر مطلق).

--

--

Hamoon Soleimani

Civil Engineering student, Interested in Linux, FOSS, Quant, ML. part-time writer.